خداوند متعال در کتاب آسمانی ما مسلمانان چندین مرتبه به اهمیت گوناگون زبانها و تعداد اقوام اشاره نموده و عظمت آن را همسان با خلقت زمین و آسمان نامیده و همه اینها را نشانهای برای دانشمندان میداند هرچند که در پیشگاه عظمتش تنها عامل برتری و تمایز پرهیزکاری و تقواست. همانا زبان نخستین وسیله ارتباطی بین انسانها و رایجترین و کارآمدترین آن در طول قرون متمادی در میان طوایف، اقوام و ملل جهان بوده است در دنیای امروز زبان دیگر مثل گذشته تنها وسیله ارتباطی ساده بین انسانها نیست، بلکه زبان نشانه هویت و مهمترین عامل در شناسایی موجودیت و مشخصه یک ملت زنده و پویا است، زبان وسیلهای است که انسان توسط آن کاخ فرهنگ و مدنیت خویش را برپا میسازد و اندیشه و عقیده و ایمان را استحکام میبخشد.
از این روست که دانشمندان گاهی از زبان به عنوان کلید شبکههای ارتباطی و گاهی نیز سرمایه فرهنگی یاد میکنند.
بنابر قولی مشهور از کادامر وجه اساسی بودن انسان در جهان زبان است که افراد با تسلط بر آن میتوانند علاوه بر برقراری روابط اجتماعی نوعی هویت ویژه کسب میکنند.
ویتگنشتاین یکی از فیلسوفان جهان معاصر جملهای دارد که تعریف زبان را به مراتب روشنتر از همگان ارائه میدهد او در جملهای کوتاه به اندیشهی بسیار بزرگ میپردازد؛ زبان من جهان من است و جهان من زبان من تاملی مختصر در این جمله اندیشمندانه معانی بلندی از رابطه ذهن و زبان فراهم میآورد.
از اینرو هویت فرد چه در سطح قومی و در سطح ملی تا حدود زیادی بستگی به زبانی دارد که او فرا میگیرد. وقتیکه از حفظ، تقویت و توسعه فرهنگ یک جامعه سخن به میان میآید، زبان به عنوان یک عامل اساسی مطرح میشود، چراکه زبان در حکم رشتهای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند میدهد. زبان پدیده بیرونی نیست. انسان با زبانش زاده میشود که در زبانش سیر میکند، در حریم زبانی خود تنفس میکند، رشد میکند و میمیرد.
زبان هر ملت به مثابه ظرف حضور آن ملت در کرهی خاکی است یعنی اینکه برای شناخت ملتی باید زبان او را شناخت. شاید آوردن ضربالمثل معروف فرانسوی که میگوید: هر کس زبان مادری خود را نداند یک وحشی است. در اینجا بیجا نباشد.
بنابراین امروزه سازمانهای علمی و فرهنگی دنیا سعی در بررسی و محافظت از زبانهای متفاوت و حتی مواظبت از زبانهای قلیلالمتکلم در حال نابودی دارند.
چند سالی میشود که جهان روز ۲۱- فوریه اول اسفند شمسی- را در حالی سپری میکند که یونسکو (unesco) بزرگترین نهاد فرهنگی دنیای معاصر آن روز جهانی زبان مادری نام نهاده است. درک هوشمندانه طراحان این روز در سال پایانی هزاره دوم (۱۹۹۹) و آغاز هزاره سوم- هزارهای که جهان با عزمی تمام به سوی دهکده شدن میتابد و نظریهای که مارشال لوهان در اواسط دهه ۹۰ بدان پرداخته بود جامه عمل میپوشاند- بیانگر اهمیت فوقالعاده زبانهای متعدد و اقوام متنوع ساکن در این دهکده بیکران است.
امه سه رز شاعر سیاهپوست میگوید: هر فرهنگی برای اینکه شکفته شود. نیاز به چارچوبی دارد و به ساختمانی که زبان را میتوان در این چهارچوب قرار داد.
زبان را روانشناسان منجمد گفتهاند که با رشد جامعه بسوی تکامل میرود و چون در بعضی جوامع (مانند ایران) زبانهای بومی از آنجا که دیگر زبان رسمی، اداری، مدرسهای و زبان فکری نیست به قهقرا میرود، و از این رو مانع رشد آن زبان میشود که حتی گاه به نیستیاش تهدید میکند.
وقتی فرانسویها قبول نمیکردند که زبان عربی را در الجزایر و زبان ماداگاسکاری زبانهای رسمی باشند و مانع از آن میشوند تا در شرایط دنیوی نوین این زبانها با تمام نیروی بالقوه خود را به فعل درآورند. از این راه به فرهنگ عربی و ماداگاسکاری ضربه میزنند(۳).
جان استوارات میگوید: اگر استعمار بخواهد که ملتی را وابسته خود سازد نخست سراغ هویت و زبان آنها میرود، اگر ملتی فرهنگ (زبان و نژاد و …) خود را از دست بدهد و استحاله و آسیمیله شود همیشه در طول تاریخ مورد استثمار دیگر ملل و فرهنگ مهاجم قرار میگیرد. چراکه استثمار و استعمار اقتصادی و اجتماعی از استثمار فرهنگی آغاز میشود. استعمارگران (فرهنگی…) معمولاً در عصر جدید از حذف فیزیکی ملتی استفاده نمیکنند و همانا از نظریه استعماری هیتلری که میگوید: بطور کلی برای معدوم و منقرض ساختن یک ملت (با تمامی عقاید و فرهنگ مربوطاش) تنها کافی است زبان آن ملت و قوم از بین برده شود! بهره میجویند.
دکتر علی شریعتی در کتاب خودآگاهی درباره استعمار فرهنگی چنین مینویسد: استعمارگران همانا از دیالکتیک سوردل استفاده کردند، بچه، وقتی که مادرش میزند، دعوا و تهدیدش میکند ناراحت است و برای اینکه از حمله مادر در امان بماند، به خود مادر پناه میبرد، این دیالکتیک سوردل است که نژاد حاکم، برای اینکه قوم و ملت یا آدمی را به زیر مهمیز قدرت و تسلط خودش بکشد تحقیراش میکند و به قدری مذهبش را، ایمانش را، آداباش را، فکراش را، شخصیتهایش را، گذشتهاش را همه چیزاش را تحقیر میکند که او برای اینکه از مسیرهایی که بوسیله آنها تحقیر میشود، فرار میکند به دامن خود او پناه میبرد (۴).
نتیجه:
همانطوریکه گفتیم زبان پدیدهای اجتماعی است با رشد جامعه به سوی تکامل متحول میشود و جزو پدیدههایی است که با انسان میبالد و با انسان مضمحل میشود، از این رو دانشمندان و جامعهشناسان برای مقابله به تهاجم فرهنگی بیگانه تکیه بر فرهنگ خودی و تقویت آن از راه کار مقابله میدانند.
همانا زبانها گنجینههای معنویت، انسانیت هستند و نه تنها پایمال کردن زبانی ظلم به سخنگویان آن زبان است، بلکه در کل دشمنی با معنویت و فرهنگ بشری است (محسوب میشود).
همانا (linguicide دشمنی با یک زبان و بیتوجهی یا سعی در نابود کردن آن چه عمداً و چه سهواً زبانکشی محسوب میشود. که همانا زبانکشی یکی از ابزارهای قوم کشی (ethnocide) و یا به عبارتی فرهنگزدایی از مردم به شمار میرود. نابود کردن آن در حقیقت تلاش برای از بین بردن نشانههای خداوندی و عصیان در مقابل اراده خداوند است.
علاوه بر مطالب گفته شده بیتوجهی و یا ایجاد محدودیت زبانی اثرات سوء بیشماری در پی دارد از جمله: ترک تحصیلی، افت شدید درسی، شکست در امتحانات تعیین کننده مثل کنکور، عدم تکمیل نظام فکری و شخصیتی فرد، کاهش خلاقیت، ضعف بیان، جدایی عاطفی از مادر و خانواده، بحران عاطفی و عملاً، حذف تدریجی از سطوح ممتاز جامعه و ….
وجود اصول مترقی ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی که تاکید بر حقوق مساوی اقوام مختلف ایرانی و همچنین استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس مینماید و نشان از دوراندیشی تدوین گران قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد.
اینک با سپری شدن ۲۷ سال از انقلاب اسلامی و در طول همه این سالها کتابهای متعدد، مطبوعات محلی، نشریات دانشجویی بیشمار در دانشگاههای سراسر کشور به زبانهای اقوام ایرانی منتشر میشوند که خود نشانگر اعتقاد مسئولین نظام به فضای متکثر فرهنگی بوده و خط بطلانی بر سیاستهای شوونیستی فارسی گرایان کشیده است. اما غفلت در مورد ایرانیان تورک زبانی که حدود بیش از ۳۰ میلیون از جمعیت کشور را تشکیل میدهند و خواستار آموزش مدرسهای و دانشگاهی زبان و ادبیات غنی تورکی آذربایجانی هستند. میتواند چالشهایی را در این برهه زمانی حساس برای نظام بیافریند که در فضای کنونی که استکبار جهانی نقشههای پلیدی در سر میپرورد هرگز به صلاح نیست.
(وحید قاراباغلی- آذربایجان)
برگرفته از مجله ائل سوزو(دکتر کیانی)
منابع:
۱- زمینه فرهنگ شناسی- دکتر محمد روح الامینی ص ۱۱۱
۲- پیام یونسکو (unesco)- شهریور و مهر (۳۶)
۳- از کتاب: فرهنگ و نژادپرستی، اثر هیلون دیوپ، فرانتس فانون، امه سهرز
۴- خودآگاهی- استعمار- دکتر علی شریعتی ص ۳۲-۳۱٫
۵- و با استفاده از سرمقاله، روز جهانی زبان مادری ۲، اسفند