پیش بینی جهانگیرخان از سرانجام شهید مدرس
آن شهید عالی مقام مینویسد” زمانی که تحصیل میکردم حکیم بزرگ جهانگیرخان قشقایی به من گفت: سید حسن؛ سر سلامت به گور نمیبری، اما شفای تاریخ را موجب میگردی. با شنیدن این سخن جان تازهای گرفتم.” ظاهرا مرحوم جهانگیرخان شرحی بر نهج البلاغه داشته است که اکنون اثری از آن در دست نیست. در ماده تاریخ وفاتش آمده است” جهانگیرخان نزد خدای جهان شد.”
جهانگیرخان در جوانی از شاهنامه خوانهای ممتاز طایفه خود محسوب میشد. از سن ۴۰ سالگی در اثر تغییر احوال باطنی به راه تحصیل علم افتاد و یکی از بزرگترین اساتید فلسه در شرق شد. در یک فرصتی که به اصفهان آمد با بزرگانی چون همای شیرازی و میرزا عبد الجواد حکیم تماس گرفت، صفای باطن و لیاقت ذاتی جهانگیرخان موجب شد که به تحصیل علم و معرفت بپردازد.
شوریده حال شدن جهانگیرخان پس از ورود به اصفهان
معلوم نیست در سفری که به اصفهان داشت چه گفتند و چه شنید که شوریده حال شد و ترک وطن و دیار کرد و در مدرسه صدر بازار اصفهان به تحصیل علم و تهذیب اخلاق پرداخت و طولی نکشید که جامع علوم عقلی و نقلی و بزرگترین استاد فلسفه کلام، فقه و اصول شد. پس از آن که حکیم قشقایی علوم مختلف را فراگرفت، بساط تعلیم و آموزش را در مدرسه صدر اصفهان گسترد و بزرگان از نقاط مختلفْ برای درک محضر او راهی اصفهان شدند. حکیم جهانگیرخان در زمینه حکمت و فلسفه، به ویژه فلسفه ملاصدرا صاحب نظر بود و در این زمینه، شاگردان بزرگی تربیت کرد. آن بزرگوار روزهای پنجشنبه و جمعه، ریاضی و هیئت تدریس میکرد. و گاهی نیز به تدریس نهج البلاغه میپرداخت و آن را با حکمت در میآمیخت.
تدریس فقه و اصول ایشان هم بسیار مورد توجه طلاب قرار میگرفت و خلاصه اینکه حکیم قشقایی در تمام سطوح درسی حوزه و در رشتههای مختلف به تدریس و تعلیم پرداخت و شاگردان بزرگی تربیت کرد تا اینکه در سن ۸۶ سالگی وفات یافت و آیت الله شیخ محمد تقی نجفی بر جنازه وی نماز خواند.
نحوه صحیح امر به معروف را به همگان آموخت
از شیخ محمود مفید نقل است که جهانگیرخان با چند نفر از شاگردانش وارد قیصریه شدند. در آن جا در یکی از حجرات، سرو صدای ساز و آواز به گوششان خورد. یکی از شاگردان گفت”اجازه بدهید من الان میروم و اینها را به هم میزنم. جهانگیرخان فرمود: قدری تامل کنید، این طریق امر به معروف و نهی از منکر نیست. شما الان اگر بروید و این کار را بکنید، اینها اتباع ظل السلطاناند و سرانجام فردا مواخذه میکنند و اسباب توهین به اهل علم می شوند و ممکن است شما را تحت فشار و ناراحتی قرار بدهند. حالا بیایید همراه من که راه امر به معروف و نهی از منکر را نشانتان بدهم.”
آنگاه خان با شاگردانش به داخل آن حجره رفته و پرده را عقب زده و فرمود” آقایان سلام علیکم! میهمان میخواهید؟! چند نفر از افراد داخل حجره دست پاچه شدند و رنگ از رخسارشان پرید و نگران شدند. جهانگیرخان به آنان گفت: نه من نیامدهام مزاحم شما بشوم. حالا طلبهها و شاگردان خان هم همین طور مات و مبهوت ایستادهاند و تماشا میکنند. جهانگیرخان به افراد مذکور گفت: خب آقایان داشتند فلان دستگاه موسیقی را میزدند، بزنید ببینیم.! آنها هم شروع کردند به نواختن.”
جهانگیرخان شروع کرد به ایراد گرفتن و اینکه شما این دستگاه را دارید اشتباه میزنید. رو به دیگری کرد و فرمود شما بزن ببینیم و همین طور یک یک همه افراد داخل حجره آن دستگاه را زدند و جهانگیرخان هم یک ایراد از آنها گفت. اهل حجره و اقایان طلاب همه مات و مبهوت گشتند و از مهارت و استادی خان در موسیقی شگفت زده شدند. آن گاه جناب خان رو به همه آنها کرد و فرمود” من هم مثل شما یک وقتی با این آلات سرو کار داشتم و چنگی مینواختم و به همه دستگاههای موسیقی مسلط بودم، اما در نهایت به این نتیجه رسیدم که عمر خود را تلف کردهام. آیا حیف این عمر نیست که آدم خود را صرف این هرزهگیها و امور لغو بیهوده کند!” سپس شروع کرد به خواندن آیه و حدیث و آنقدر گفت و گفت تا این که افراد داخل حجره، شیشههای شراب را شکستند و اساس ضرب و ساز و آواز را نیز به هم ریختند و مجلس، یک مجلس روحانی گشت. آنگاه جهانگیرخان در حقشان دعا کرد و فرمود: خداوند شما را به توبهای که کردید بخشید، همان گونه که من نیز از گذشته خود توبه کردم و به حمدالله موفق شدم.
برای روشن شدن تفاوت ارزشی زندگی حکیم قشقایی قبل و بعد از چهل سالگی، بهتر است به اثرات علمی آن بزرگوار اشاره کنیم که چیزی نیست جز شاگردانی که پروانهوار از شمع وجود آن حکیم فرزانه کسب فیض کرده و هر یک استادی فاضل شدند و هم چون چراغ هدایتی برای جویندگان علم و دانش نورافشانی کردند. از جمله این بزرگان، می توان به مرحوم آیتالله العظمی بروجردی مرجع بزرگ شیعه، مرحوم محمدعلی حکیم الهی فریدنی ، مرحوم آقاضیاءالدین اراکی، آیتالله العظمی محمد حسین قودجانی اشنی، حکیم و علامه بزرگ حاج آقا رحیم ارباب، حکیم میرزا محمدباقر امامی، حکیم محمد علی زاهد، آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، آیتالله شیخ حسن علی اصفهانی، میرزا محمد علی شاه آبادی، آیتالله سید حسن مدرس و صدها عالم و عارف دیگر اشاره کرد.
بعد از ۴۰ سالگی به کسب علم و دانش پرداخت
همت بالای حکیم قشقایی قابل تدبر و تحسین است زیرا این مرد الهی بعد از چهل سالگی که طبیعتاً نیروی جوانیاش از کف رفته بود، به کسب علم و دانش روی آورد. در حقیقت توان دست یافتن به مراحل عالی علمی، در زمانی امکان پذیر است که انسان در بهار عمر و دوران نشاط زندگی باشد، ولی این بزرگ مرد با همت عالیاش این راه را پیمود و به مراتب عالی علم و دانش و سیر و سلوک دست یافت.
شاعر هم در این باره می گوید: “همت بلنددار که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیدهاند”. جهانگیرخان قشقایی، پس از ۸۵ سال عمر که در واقع ۴۵ سال آن رابه تحصیل و تدریس گذراند، در شب سیزدهم ماه مبارک رمضان سال ۱۳۲۸ ق در اصفهان درگذشت.
تکیه جهانگیرخان قشقایی
تکیهای که جهانگیرخان در آن دفن است هم به تکیه سید محمد ترک و هم به تکیه جهانگیرخان قشقایی معروف است. سید محمد حسینی خویی معروف به اقا سید محمد ترک عالم فاضل و فقیه بلند مرتبهای بود که پس از فوتش وی را در مزار تخت فولاد قسمت لسان الارض مدفون کردند. اما این تکیه همچنان متروک بود تا آنکه پس از فوت و دفن جهانگیرخان قشقایی کم کم مورد توجه علما و مردم قرار گرفت و شهرت و اعتبار زیادی پیدا کرد.
تا چندی پیش قبر جهانگیرخان روی سکویی برجسته در قسمت شرقی تکیه به صورت کاملا ساده قرار داشت. در سال ۱۳۷۸ شمسی، مجموعه تاریخی و فرهنگی مذهبی تخت فولاد به منظور بزرگداشت و تجلیل مقام والای این فیلسوف بزرگ یک بنای آرامگاهی به شکل هشت ضلعی به سبک معماری نوین بر مزار این فیلسوف و دانشمند بزرگ ایجاد کرد.
کتیبهای به خط بنایی با کاشی فیروزهای رنگ بر سر در بقعه نصب شد که نام جهانگیرخان و تاریخ فوت وی بر آن حک شده است. از وجوه تاریخی این تکیه مربوط به افراد مدفون در آن است. قبر سید محمد ترک و اولاد و اعقابش در ابتدای ورودی تکیه قرار گرفته و مدفونین اطراف مزار جهانگیرخان را نیز قبر شاگردان او تشکیل داده که وصیت کرده بودند بعد از مرگشان کنار استاد عالم و مهربانشان دفن شوند.