سرمایه در لغت و مفهوم,به داشته ای گفته می شود که از قبل و جانب آن,بتوان به سود یا منفعت و دستاوردی رسید. در نوعی از تقسیم و از یک منظر ,می توان سرمایه را به ذاتی (خدادادی) و اکتسابی تقسیم کرد که عمدتا سرمایه های طبیعی افراد و دولتها را از قسم اول و سرمایه های انسانی و اقتصادی را از قسم دوم می دانند.
شهروندان عادی ,سرمایه را صرفا اقتصادی می دانند اما متخصصان,انواع دیگری نیز برای سرمایه قائل هستند از سرمایه انسانی و معنوی گرفته تا سرمایه اجتماعی و مذهبی؛ لذا در یک تقسیم بندی دیگر باید گفت که اکثر سرمایه ها ,ابزار و داشته ای, اجتماعی هستند و بعضی دیگر جنبه فردی نیز دارند فی المثل, سرمایه اقتصادی را ,هم می توان ملی در نظر گرفت و هم فردی.پر واضح هست که در جوامع انسانی ,فرد یا اجتماعی می توانند موفق یا بهتر عمل کنند که در مواجهه با رقیبان و همتایان خود,سرمایه بهتر و بیشتری داشته باشد.
اگر برای هر فضا زمان(عرصه)سرمایه ای در نظر بگیریم عرصه سیاسی نیز به سرمایه نیازمند است.از این منظر می توان سرمایه سیاسی را هم کلان و کلی قلمداد کرد و هم فردی و شخصی.به بیانی دیگر, میزان و مقدار اعتبار و نفوذ ,مقبولیت و منزلت و حتی محبوبیت یک کنشگر سیاسی در عرصه قدرت,میزان سرمایه سیاسی فردی ایشان را مشخص می کند .اما مراد ما از این نوشتار,سرمایه کلان سیاسی است.
در این مثال ,فرض کنید که در روستای “الف”,۱۰۰ سال است که برای تعیین کدخدا ,هر ساله انتخابات برگزار می کنند و در روستای “ب”, حدود ۸ سال است که برای تعیین کدخدا ,انتخابات برگزار می کنند .کدام یک از این دو جامعه,سرمایه سیاسی بالاتری دارد؟
بدرستی همه شما خواهید گفت که جامعه “الف “.
اگر چه هر دو روستا ,هم اکنون انتخابات تعیین کدخدا برگزار می کنند لیکن,یکی پشتوانه ۱۰۰ ساله دارد و دیگری کمتر از ۱۰ سال!
یکی از مولفه های سرمایه سیاسی,قدمت فرآیندهای انتخاباتی می باشد که در بالا به آن اشاره شد .تعداد کنشگران سیاسی,تعداد احزاب, میزان علاقه مندی به مشارکت سیاسی,کاهش شکاف میان دولت و ملت ,تعداد روزنامه های سیاسی که امروزه, عمدتا به سایت های اینترنتی خبری تغییر شکل می دهند همگی از مولفه های سرمایه سیاسی در یک جامعه می باشند .
البته باید متذکر شد که لزوما ,وجود عناصر بالا (سرمایه سیاسی)به معنای موفقیت یک سیستم حکومتی نیست دقیقا به مانند بنگاه اقتصادی که سرمایه اقتصادی بالایی دارد لیکن نسبت به رقیبان خود,از موفقیت چشمگیری برخوردار نیست لیکن,سرمایه سیاسی بعنوان یکی از مهمترین سرمایه های یک دولت ملت محسوب می شود به عبارتی, شرط کافی موفقیت یک سیتم سیاسی نیست ولی شرط لازم می باشد.
فارغ از ارزشگذاری حکومتهای قبل از سال ۵۷,تنها می توان دورانی ۱۵ ساله در حکوت قاجارها(۱۲۸۵-۱۳۰۰)را زمان افزایش سرمایه سیاسی در ایران دانست که عمده این انباشت سرمایه ,در سالهای بعدی به هدر رفت.(با رجوع به مولفه های سرمایه سیاسی و بررسی تاریخی ,می توان به این مهم دست یافت).
بالاخره اینکه ,علیرغم ظاهر این سرمایه که حکومتی جلوه می کند اما کاملا عمومی و اجتماعی می باشد زیرا بستر حضور و استقرار و کنش این سرمایه در بطن جامعه می باشد نه در دست حکومت.اگرچه حکومتها می توانند مانع افزایش این سرمایه شود یا اینکه در جهت انباشت ان عمل کنند.
کاوه بهلولی قشقایی