• برابر با : Tuesday - 10 September - 2024
کل اخبار 1627
1

مصاحبه خواندنی با هوشنگ نصیرزاده

  • کد خبر : 997
  • 10 شهریور 1394 - 15:03
مصاحبه خواندنی با هوشنگ نصیرزاده

هوشنگ نصیرزاده اول خرداد سال ۱۳۳۶ در بهبهان و در محله‌ای به نام پهلوانان متولد شد. پدرش نوه فریدون‌خان قشقایی یکی از خان‌های ایل قشقایی بود اما مادرش بهبهانی بود. فامیلی آنها نصیر بود اما پدر تصمیم گرفت فامیلی نصیرزاده را جایگزین نصیر کند. پدر هوشنگ نصیرزاده نظامی بود و به طور طبیعی حساسیت‌ها و […]

Hosshang_nasir

هوشنگ نصیرزاده اول خرداد سال ۱۳۳۶ در بهبهان و در محله‌ای به نام پهلوانان متولد شد. پدرش نوه فریدون‌خان قشقایی یکی از خان‌های ایل قشقایی بود اما مادرش بهبهانی بود. فامیلی آنها نصیر بود اما پدر تصمیم گرفت فامیلی نصیرزاده را جایگزین نصیر کند. پدر هوشنگ نصیرزاده نظامی بود و به طور طبیعی حساسیت‌ها و سخت گیری‌های خاص خودش را داشت. پسرها همیشه باید موی سر خود را کوتاه نگه می‌داشتند. صبح زود بیدار می‌شدند و کفش‌های شان برق می‌زد. گفت‌و‌گوی متفاوت قانون با کارشناس صاحب‌نظر داوری در فوتبال ایران را می‌خوانید.

شما خانواده فقیری بودید؟
خانواده پولداری نبودیم اما فقیر هم نبودیم. گاهی پدرم سیگار می‌کشید. من خواهش می‌کردم که این کار را در محیط خانه انجام ندهد به همین دلیل هیچ‌وقت خودم به سمت سیگار یا دخانیات نرفتم. پدرم به خط علاقه داشت. ما سه برادر و ۴ خواهر بودیم و اغلب خط خوبی داشتیم. من اولین فرزند خانواده بودم. پدرم خیلی به من اهمیت می‌داد. یکی از برادرانم الان در کمپانی مرسدس بنز ترکیه کار می‌کند. برادر دیگرم کارمند بانک مسکن است.

بنابراین در جوانی دوران خوشی داشته‌اید؟
خب همین‌طور است. من در دوران جوانی در مسجد سلیمان و بهبهان بودم و آنجا برای استخدام در شرکت نفت به اهواز رفتم. آنجا با همسرم آشنا شدم که کارمند وزارت نیرو بود. سال ۶۵ ماشین نداشتم؛ پیکان یکی از دوستانم را گرفتم. روز اول آشنایی با همسرم کمی از شهر دور شدیم و رفتیم جایی نشستیم؛ ساندیس و کیک خوردیم. اما فراموش کردیم پول ساندیس و کیک را بدهیم. بعد از اینکه خدا به ما فرزند اول داد، با رنویی که تازه خریده بودم به آن فروشگاه رفتم و ماجرا را تعریف کردم و بعد از سه سال پولش را به او دادم. آن آقا بهت زده به من نگاه می‌کرد….

دوره داوری را کجا گذراندید؟
در بهبهان دوره داوری درجه ۳ را گذراندم.شاگرد ممتاز آن کلاس بودم. بعد در اهواز شرایط بهتری را هم پشت سر گذاشتم و آن‌قدر درباره مسایل مربوط به داوری کنجکاو بودم که توانستم جزوه قابل توجهی را در زمینه داوری بنویسم. در پایان آن جزوه نوشتم (هوشنگ نصیرزاده ـ کمیته داوران استان خوزستان)، به این دلیل من را ۲ماه محروم کردند. در هر حال من در سه دوره لیگ قبل از مسابقات لیگ آزادگان قضاوت کردم. سابقه ۷۳۳ قضاوت را در کارنامه‌ام دارم. نه فقط به عنوان داور که بیشتر به عنوان کمک داور کار کردم.

کمک‌داورِ موفقی بودید؟
ویژگی من این بود که پرچم را با دست چپ می‌گرفتم. چون نیمکره چپ مغزی‌ام فعال بود نمی‌توانستم با دست راست پرچم را بگیرم. من مطالعه می‌کردم. چون مطالعات زیادی داشتم. به فدراسیون فوتبال هم درباره مسایل مربوط به داوری جزوه می‌دادم. آن موقع مطالعه احترامی همراه نداشت. به ما می‌گفتند داوران کتابی!

از این حرف‌ها ناراحت می‌شدید؟
اصلاً. برایم مهم نبود. یک روز مسعود عنایت که آن زمان مسول کمیته روابط بین‌الملل بود زنگ زد و گفت که آقای مصطفوی می‌خواهد شما را در لیست کمک داوران بین‌المللی قرار بدهد. من از لحاظ بدنی خیلی خوب بودم. داود نصیری هم در آن دوره استاد داوری بود که گویا من ناخواسته باعث عصبانیت او شده بودم. من کتاب‌ها و مطالبش را نقد می‌کردم. ناراحت می‌شد. آنها هم با من تسویه حساب کردند. موقع ارزیابی تست‌های پزشکی و ورزشی عمداً نمرات من را پایین آورده بود. دلسرد شدم و داوری را کنار گذاشتم؛ رفتم دنبال کار تدریس. برای اولین بار در کشور از تکنولوژی آموزشی استفاده ‌شد. در کلاسی که من مدرس آن بودم خیلی از بزرگان عرصه داوری هم حضور داشتند. همه آنهایی که در آن کلاس بودند به فدراسیون نامه نوشتند و به نوعی از من تقدیر کردند. مرحوم برازنده رئیس کمیته داوران از آن به بعد اکثر کلاس‌های مهم را به من می‌داد. بعد از آن هم در دوره مدیریتی که تحت نظر پل مونی ساموئل برگزار شد شرکت کردم. دادکان و درودگر هم در آن کلاس بودند. حضور در این کلاس باعث شد تا بیشتر به عرصه مدیریتی در فوتبال توجه کنم. به این سمت حرکت کردم که روزی بتوانم مدیریت فوتبال را تدریس کنم. این اتفاق هم بالاخره رخ داد. من در تمام استان ها به جز ایلام، گلستان، اردبیل و قزوین دوره مدیریت فوتبال را تدریس کرده‌ام. من چهار گواهینامه بین المللی در مدیریت تشکیلات فوتبال از فیفا دارم و دو دوره را زیر نظر فیفا در هندوستان و پاکستان گذرانده‌‌ام. یک روز به کفاشیان گفتم: «من می توانم برای شما انواع آیین‌نامه‌ها را بنویسم»، او استقبال کرد. بنابراین به عنوان عضو کمیته تدوین آیین نامه انضباطی هم فعالیت داشتم. البته برخی دوستان در این اساسنامه‌ها دست بردند و آن را تغییر دادند.

چطور؟
ببینید در حال حاضر در آیین نامه انضباطی فوتبال ایران کمتر به جریمه تخلفات فوتبالی دقت شده و بیشتر شیوه رسیدگی مد نظر قرار گرفته است. خب این هم از تخصص افراد دادگستری بود که البته خیلی مسایل دیگر هم هست که به نظرم درباره‌اش حرف نزنم بهتر است.

مشاهده خبر...
گفت و گو با مدیر موفق سی و دومین اجلاس مدیران آموزش و پرورش

چرا همیشه دوست دارید بر خلاف نظر دیگر کارشناسان فوتبال اظهار نظر کنید؟
نکته خوبی گفتید. برخی مواقع من متهم می‌شوم که مخالف نظر دیگران حرف می‌زنم.در حالی که به خدا قسم افرادی در این باره حرف می‌زنند که خودشان تخصصی ندارند. من استانداردها را می‌گویم. چون از استانداردها مطلع نیستند خیال می‌کنند من دوست دارم بر خلاف جمع صحبت کنم. من از اینکه نظر آنها با عقیده من تضاد داشته باشد هیچ مشکلی ندارم. اما آنها از اینکه من گاهی با آنها مخالفم عصبانی می‌شوند.

در مقطعی عده‌ای مدعی شدند، شما با برخی باشگاه‌ها ارتباط دارید. این اتهام آن‌قدر سنگین شد که بعضی کارشناسان رقیب، شما را به واسطه‌گری هم متهم کردند. خودتان توضیح می‌دهید؟
بله آنها هر روز یک نفر را متهم می‌کنند که البته این کار ناشی از حسادت است. گفتند با باشگاه‌ها ارتباط دارم. در مقطعی هوشنگ سعادتی بازیکن باشگاه سپاهان مطالباتی از این باشگاه داشت که من به عنوان وکیل حقوقی این بازیکن طبق آیین نامه ۲بار در جلسه کمیته انضباطی حضور پیدا کردم و از او دفاع کردم. بعد در یکی از برنامه‌های ۹۰ وقتی داور در یک بازی که یک طرف آن سپاهان بود ۳ پنالتی علیه این تیم را به اشتباه نگرفته بود. من با توجه به قوانین داوری گفتم داور ۳ پنالتی علیه سپاهان نگرفت است. بلافاصله محمدرضا‌ساکت مصاحبه کرد و به من اتهام دلالی زد. گفت این آقا با آژانس‌های نقل و انتقال در ارتباط است. یعنی آقایان هنوز متوجه نیستند که بازیکنان در فوتبال حرفه‌ای هم طبق حق و حقوقی که دارند می‌توانند برای خود وکیل بگیرند در حالی که اساساً ماهیت کار من همین است. همین الان هم اطلاعاتی در مورد باشگاه‌داری دارم که اساس تدریس من در دوره‌های مدیریت فوتبال است. جالب است بدانید برای خیلی از باشگاه‌ها آیین‌نامه داخلی نوشتم. در برخی موارد برای ارسال به تمام باشگاه‌ها مبلغ بالایی را خودم پرداخت کرده‌ام اما دریغ از یک تشکر خشک و خالی!

خب شما مجبور نبودید این کار را ادامه بدهید. این طور نیست؟
بله من هم اعتراض نکردم. چون دوست دارم به جریان ساختار‌سازی در فوتبال فکر کنم و در این راه قدمی بردارم.

بهترین رئیس کمیته داوران چه کسی بوده؟
بهترین رئیس کمیته داوران هنوز در فوتبال ما به دنیا نیامده. فردی که قرار است ریاست کمیته داوران را بر عهده بگیرد باید بداند تخصص در امور داوری کافی نیست. او باید دوره مدیریت در فوتبال ببیند. اما هر کسی در راس کمیته داوران قرار گرفته به صورت سلیقه‌ای عمل کرده است. ما در تشکیلات داوری کمیته نداریم، فرد داریم. یک نفر تصمیم گرفته و بقیه آن تصمیم را ابلاغ کرده‌اند. عنایت می‌گفت: «آن روز که من بروم با باشگاه‌ها همکاری کنم روز مرگ من است». این اظهار نظر از آن فردی است که بیشترین سفر خارجی را هم در کارنامه‌اش دارد. خب اگر کمی دقت می‌کرد حتما متوجه می‌شد که در دنیای مدرن فوتبال آنهایی که تخصص بالا و بهتری دارند اتفاقا با باشگاه‌ها کار می‌کنند نه فدراسیون‌ها. عنایت همکاری من با باشگاه‌ها را نوعی فساد تلقی می‌کند؛ این تاسف‌برانگیز است. نمی‌دانم این دوستان را چطور متقاعد کنم، چون سطح دانش اینها در فوتبال خیلی ضعیف است. مثلا اگر در فوتبال نظرسنجی می‌کنید نظر اقلیت درست است چون اغلب استانداردها را نمی‌دانند.

اما اگر قرار است با باشگاه‌ها همکاری کنید منطقی نیست که در مورد مسایل داوری با رسانه‌ها صحبت کنید. قبول دارید که این کار شائبه‌هایی را به وجود می‌آورد.
بله، این را قبول دارم که وقتی با باشگاه ها همکاری می‌کنم دیگر حق ندارم درباره داوری بازی‌های آن باشگاه اظهار نظر کنم. این حرف را قبول دارم. یک بار اطلاعیه دادم که نمی‌خواهم درباره داوری اظهار نظر کنم. اما اصرار رسانه‌ها من را تسلیم کرد. البته الان طور دیگری عمل می‌کنم؛ اگر تصمیم داور درست بوده درباره‌اش حرف می‌زنم در غیر این صورت اظهار نظر نمی‌کنم. نمی‌خواهم منتقد داوری باشم.

گفته می شود شما طرفدار استقلال هستید. این موضوع شما را ناراحت می‌کند؟
جواب این اتهام را یک بار به علی دایی دادم. نمی‌دانم دایی این دانش بالا را از کجا آورده است. چون تا جایی که من می‌دانم خود او در استقلال اردبیل بازی کرده است. به دایی هم گفتم شما برو از استقلالی‌ها بپرس که طرفدار من هستند یا نه. الان هم به شما می‌گویم بروید از باشگاه‌هایی که فکر می‌کنید من طرفدارشان هستم بپرسید که طرفدار من هستند یا نه. اتفاقا به من زنگ زدند گفتند عکس‌العمل‌های شما هنگام پخش بازی پرسپولیس و استقلال نشان می‌داد که شما پرسپولیسی هستید. همان برنامه‌ای که من،قطبی و دکتر صدر میهمان برنامه فوتبال برتر بودیم. بعضی‌ها هم برچسب استقلالی بودن به من می‌زنند. جالب اینکه در طول فصل گذشته هم نظری جویباری علیه من مصاحبه کرد و هم علی دایی.

اما این گرایش ها در بین مردم و حتی خود کارشناسان مربیان و خبرنگاران وجود دارد. باور حرف شما کمی سخت است.
ببینید وقتی پدر من فوت کرد، من بیشتر از یک دقیقه گریه نکردم. حالا برای پیروزی یک تیم باشگاهی خوشحالی کنم و بالا و پایین بپرم یا از باختش ناراحت بشوم؟ من ۱۵سال است که برای دیدن هیچ بازی به ورزشگاه نرفته‌ام. اصلا برایم مهم نیست. روحیه من هواداری نیست بعضی از بازیکنان این تیم‌ها بی سواد هستند. من نمی‌توانم طرفدار چنین بازیکنانی باشم. آنها باید طرفدار من باشند من هوادار نیستم.

مشاهده خبر...
نگاهم به حزن در موسیقی احساسی است که در آن اندیشه باشد

یعنی هیچ وقت از دیدن هیچ بازی به هیجان نیامده‌اید؟
برد تیم ملی مقابل استرالیا. در آن بازی هیجان زده شدم. به خیابان رفتم. با رنو مرتب بوق می‌زدم.

گویا شما به بخشی از برخوردهای مردم یا رسانه‌ها اعتراض دارید. درست است؟
بله، مردم برای‌شان تخصص مهم نیست تعلق برای آنها بیشتر اهمیت دارد. این اصلا خوب نیست.

اما مردم دوست دارند شما را در نود یا برنامه‌های کارشناسی ببینند.
آنها لطف دارند. من به عنوان کارشناس داوری در نود کار بسیار سختی دارم. آنها خودشان را رقیب کارشناس داوری می‌دانند. بنابراین شما باید بسیار فنی و کارشناسانه درباره صحنه‌ها صحبت کنید تا آن هوادار یا تماشگر تلویزیونی متقاعد شود. خب به من می‌گویند کارشناس چند منظوره. چون آنجا که پای مسایل حقوقی و بخصوص مدیریت و باشگاهداری به میان کشیده می‌شود تازه تخصص من شروع می شود. خب مردم این را می‌پسندند.

شما طرفدار کدام لیگ خارجی هستید؟ کدام تیم خارجی را دوست دارید؟
دو تا دختر دارم که یکی مهندس الکترونیک است و در حال پایان دوره فوق لیسانس مدیریت اجرایی است. دختر دیگرم فناوری اطلاعات خوانده و پسرم ۱۲ سال سن دارد. پسرم را مثل دخترهایم خیلی دوست دارم. می‌خواهم بگویم به جان پسرم من طرفدار هیچ‌ تیمی در هیچ کجای دنیا نیستم.

یعنی اساساً به فوتبال علاقه ندارید؟
اگر احساس کنم رسانه‌ها کاری به من ندارند. شک نکنید دیدن مستند راز بقا را به تماشای یک بازی فوتبال ترجیح می‌دهم. من اساساً هیچ علاقه‌ای به فوتبال ندارم. گاهی در مورد بازی‌های خارجی اظهار نظر می‌کنم برخی از سردبیرها یا خبرنگاران پیامک‌های تندی برایم می‌فرستند. خب این فضای خوبی نیست.

قضاوت‌های مردم چطور بوده است؟
مردم من را دوست دارند. هیچ وقت توهین نشنیدم. اما یک بار در میدان ونک یک ماشین ترمز کرد و گفت: رنگی! حالا سال‌ها است که از این برخورد دلخورم. چون من اساساً طرفدار هیچ تیمی نیستم. همین.

زندگی شخصی هوشنگ نصیرزاده از زبان خودش
هوشنگ نصیرزاده در بخشی از گفت‌و‌گوی خود به ویژگی‌های جالبی اشاره می‌کند که در زندگی شخصی‌اش همواره به آنها پایبند بوده است. ویژگی‌های مثبت و منفی نصیرزاده از زبان خودش را می‌خوانید.
۱- حتما صبحانه می‌خورم.
۲- هزینه تلفن همراه من در میاندوره کمتر از ۱۷۵ هزار تومان نیست.
۳- برخی از خبرنگاران ایرانسل دارند. وقتی زنگ می‌زنند من می‌گویم اجازه بدهید من به شما زنگ بزنم چون احساس می‌کنم، حقوق خبرنگاران کافی نیست.
۴- افراد بالای ۴۵ سال را به سختی می‌توانم تحمل کنم. روحیه من به جوان‌ها می‌خورد تا افراد میانسال یا پیرمردها.
۵- برخلاف تصویر تلویزیونی اهل شوخی هستم.
۶- نشستن در فرودگاه را دوست دارم.
۷- نگاه کردن به ویترین مغازه‌ها را دوست دارم.
۸- عاشق پیاده روی‌ هستم.
۹- فیلم‌های مستند را خیلی دوست دارم. همین طور بوکس حرفه‌ای و کشتی کج را دوست دارم.
۱۰- فیلم‌های جنایی و پلیسی را دوست دارم.
۱۱- چهارشنبه‌ها تا صبح بیدارم و مطالعه می‌کنم. چون پنج‌شنبه‌ها تعطیلم.
۱۲- از ماشینی که خاکی باشد یا تمیز نباشد تنفر دارم و همیشه ماشینم را تمیز نگه می‌دارم.
۱۳- خیلی سرعت می‌روم. اگر احساس کنم ماشینی می‌خواهد از من سبقت بگیرد پایم را روی پدال گاز بیشتر فشار می‌دهم که موفق به سبقت از من نشود. در ضمن اطلاعات فنی من درباره ماشین خوب است.
۱۴- مسافرت‌های زمینی را دوست دارم. می‌توانم ۲۴ ساعت رانندگی کنم.
۱۵- غذاهای تند را خیلی دوست دارم.
۱۶- اگر از کسی سئوالی بپرسم که دیر به من جواب بدهد عصبانی و کلافه می‌شوم.
۱۷- اگر جایی گدایی ببینم اسکناس‌های درشت به او می‌دهم دیوانه وار خورشت بادنجان را دوست دارم.
۱۸- اس‌ام‌اس باز قهاری هستم. حاضرم با هر کسی که در این زمینه ادعای سرعت در تایپ اس‌ام‌اس دارد، رقابت کنم.
۱۹- در دادن بدهی به افراد خیلی منضبط هستم و کمک کردن به دیگران را دوست دارم.
۲۰- افرادی که زنگ می‌زنند و حرف نمی‌زنند را با عنوان مزاحم در تلفن همراهم ذخیره می‌کنم و دیگر جوابشان را نمی‌دهم. در حال حاضر ۱۱ مزاحم در تلفنم ذخیره است.
۲۱- صبح و ظهر و شب سایت‌ها را می‌خوانم. به اطلاعات پزشکی و حقوقی علاقه دارم.
۲۲- دو سیم کارت دارم؛ یکی مخصوص خانواده و دیگری خط عمومی من به حساب می‌آید هر وقت تلفنم خاموش است به معنی این است که الان خواب هستم و هرکس تلفن من را به هر تعداد جواب ندهد و خودش بعدا به من زنگ نزند آن را بی‌توجهی می ‌دانم و من هم دیگر تلفن او را جواب نمی‌دهم حالا چه کسی است؟ فرقی نمی‌کند.

 

منبع: http://referee1.persianblog.ir/post/528/

لینک کوتاه : https://www.sardarjonoub.ir/?p=997

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.