‘سیبخوران ‘داستان مستقلی است که براساس یک تابلوی نقاشی نگاشته شده است. داستان ‘سیبخوران ‘در حال و هوای ایل قشقایی میگذرد’ .قباد ‘شخصیت اصلی داستان, در خانواده ‘احتشامی ‘بزرگ شده, از دل ایل به شهر آمده و در کنار ‘احتشامی ‘در بازار کار میکند’ .قمرالملوک ‘ـ دختر احتشامی ـ دل بسته او میشود ;اما چون قباد, پیش از این, عاشق دختری به نام ‘صنم ‘بوده, چندان رغبتی به این عشق ندارد .قباد برای این که به عشق نخستین خود وفادار بماند, به بهانه تحصیل, آماده سفر به فرنگ میشود, حجره احتشامی را ترک میکند و …. قباد برای این که به عشق نخستین خود وفادار بماند, به بهانه تحصیل, آماده سفر به فرنگ میشود, حجره احتشامی را ترک میکند و ….”در بخشی از این کتاب وقتی که قمرالملوک با کلی احساس و شور به قباد می گوید که من عاشقت هستم، قباد می گوید که نه و نمی شود و … و در توضیحش می گوید که “من قشقایی ام”
نویسنده : حسنی – عباس
محل نشر : شیراز
تاریخ نشر : ۱۳۸۲/۰۶/۲۹
رده دیویی : ۷۹۱.۴۳۷۲
قطع : رقعی
جلد : شومیز
تعداد صفحه : ۹۲
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی